رمان
-  برگزیده در را پشت سرش می بنددرمانِ «در را پشت سرش می بندد»، نوشته جلیل زارع با ژانری عاشقانه–جنگی در شهر مرزی خرمشهر، در فضای پُرالتهاب… بیشتر بخوانید »
-  رمان قصه پرغصه وکیل شیرازی رمان قصه پرغصه وکیل شیرازی به خط پایان رسیدامید پژمرده و خسته گلهای مریم را کنار تخت هما رها کرد و زیر باران پاییزی راهی شد. باران مانند… بیشتر بخوانید »
-  رمان قصه پرغصه وکیل شیرازی رمان/ قصه پرغصه وکیل شیرازی/قسمت بیست و هشتماز اینکه در مقابل امید خودش را بازنده ببیند بیزار بود ولی هرگز تصور نمی کرد که قضیه تا چه… بیشتر بخوانید »
-  رمان قصه پرغصه وکیل شیرازی رمان/ قصه پرغصه وکیل شیرازی/قسمت بیست و هفتمبرای جمع بندی نهایی لازم بود چند ساعتی از فضای نوشتن و دادخواست و … دور باشد. روزهای اول کارآموزی… بیشتر بخوانید »
-  رمان قصه پرغصه وکیل شیرازی رمان/ قصه پرغصه وکیل شیرازی/قسمت بیست و ششمخشم و بغضش را فرو خورد و بی تفاوت به طرف دفتر مدیریت رفت ، قاعده و عادت هر ماهه… بیشتر بخوانید »
-  رمان قصه پرغصه وکیل شیرازی رمان/ قصه پرغصه وکیل شیرازی/قسمت بیست و پنجمپس از گذشت سال ها امید کل مهریه هما را تسویه کرد و… مرد از روی نیمکت پارک که بلند… بیشتر بخوانید »
-  رمان قصه پرغصه وکیل شیرازی رمان/ قصه پرغصه وکیل شیرازی/قسمت بیست و چهارموگرنه دانشگاه و تدریس عشق نافرجامی است که باید به هجرانش عادت کنم. حسین که دید اوضاع روحی امید تعریفی… بیشتر بخوانید »
-  رمان قصه پرغصه وکیل شیرازی رمان/ قصه پرغصه وکیل شیرازی/قسمت بیست و سومو اینگونه بود که امید نزدیک به شش ماه در بازداشت بود و هیچ خبری از هما و پدرش نبود… بیشتر بخوانید »
-  رمان قصه پرغصه وکیل شیرازی رمان/ قصه پرغصه وکیل شیرازی/قسمت بیست و دومتا رسیدن به پاسگاه و تکمیل پرونده ساعت اداری تمام شد و تنها چیزی که دستگیر امید شد محکومیت به… بیشتر بخوانید »
-  رمان قصه پرغصه وکیل شیرازی رمان/ قصه پرغصه وکیل شیرازی/قسمت بیست و یکمذهن وفکرش آنچنان درگیر یادداشت مهندس و صحبت های دیشب رییس بود. که نفهمید کی و چطور بدون خداحافظی از… بیشتر بخوانید »
