علی رضا کیهانسه سال قبل برای یک سفر کاری با حسابدارم به عمان رفتیم . در مدت اقامتمان در مسقط ، ۲ چیز توجه من را به عمان جلب میکرد .
اول، شکل حکومت پادشاهی و سلطنتی،
دوم ،توزیع مناسب عدالت اجتماعی .
در مسقط بر خلاف دیگر کشورهای غرب و شرق و همسایگان عرب که از نزدیک دیده ام ، بالای شهر و پایین شهر مشخصی نداشت و تقریبا همه دارای یک خانه ویلایی و چند ماشین و امنیت ۱۰۰ در صد بودند ، و در هر محله یک هایپر بسیار بزرگ و نمایندگی تویوتا و بنز و آئودی و پورشه .
در یکی از روزهای مدت اقامت در مسقط ،طبق معمول قرار هایمان،ما زودتر از موقع به محل قرار رسیدیم .
من و حسابدارم جلو نمایندگی تویوتا و در ماشینم نشسته و منتظر دوست وکیلمان بودیم . حسابدارم با اینکه می دانست من تا قصد خرید چیزی نداشته باشم وارد جایی نمی شوم ،باز اصرار کرد که تا آمدن وکیل ، به داخل نمایندگی تویوتا برویم و قیمت ماشین ها را بپرسیم .
به هر صورت ، وارد نمایندگی عریض و طویل تویوتا شدیم .به ترتیب و خیلی با فاصله از ارزانترین تویوتا تا گران ترین آن را ردیف گذاشته بودند و روبروی هر ماشین یک میز پذیرش با ۱ نفر متصدی.
حسابدارم اصرار کرد که من قیمت گران ترین ماشین ردیف آخر یعنی لندکروز ۸ سیلندر جدید را بپرسم .
من هم سوال کردم و متصدی گفت : ۳۳۰۰۰ ریال عمانی ،۱۰ درصد نقد و مابقی ۵ ساله . از من خواست داخل ماشین بنشینم و وقتی پیاده شدم گفت :الان تصمیم خرید دارید ؟
من گفتم : خیر. گفت : فکر کنم شرایط پرداخت برای شما خیلی مناسب هست ،و من تایید کردم .
کلا معامله ما سه دقیقه هم طول نکشید.بلافاصله رو به حسابدارم کرد و گفت :شما هم لندکروز می خواهید؟
حسابدارم به من گفت : بهش بگو برای من خیلی گرونه . بلافاصله یک ماشین دیگر معرفی کرد و من گفتم : این هم گران است. به ترتیب تویوتا کمری را معرفی کرد که ۱۳۰۰۰ ریال و ۱۳۰۰ نقد و مابقی ۵ ساله .حسابدارم گفت : بگو نمیتونم .
یک متصدی دیگه اومد و کرولا را ۹۰۰۰ ریال و ۹۰۰ نقد و مابقی ۵ ساله .
به حسابدارم گفتم: من روم نمی شه بگم نمیتونه .خودت بگو .
حسابدارم گفت : نمی توانم.
دو نفر دیگر آمدند و تویوتا یاریس را ۷۵۰۰ ریال و ۷۵۰ نقد و مابقی ۵ ساله .
دوباره حسابدارم گفت :بگو ۷۵۰ زیاده ندارم .
متصدی به من گفت من ۱۵۰ ریال را کم میکنم،۶۰۰ ریال داره ؟
اون موقع من ۲۰۰۰ ریال توی کیفم بود و اون پول چیزی نبود و من گفتم دوستم لازم داره که بیشتر فکر کنه،و متصدی گفت : من می تونم با رئیسم صحبت کنم و ما تشکر کردیم و بیرون آمدیم .
دوستم گفت برای تو که واقعا میتونستی لندکروز بگیری ۳ دقیقه هم وقت نگذاشتند ولی برای من ۱۰ دقیقه هست که پیگیر هستند .
به دوستم گفتم خرید لندکروز با این شرایط برای من راحت هست واونها هم فهمیده بودند،فکر نکن میخواستند به زور به تو ماشین بفروشند ،شرکت تویوتا معطل ۶۰۰ ریال تو نیست،نکته قابل تأمل این بود که فهمیده بودند من راحت تر میتوانم ماشین بخرم،ولی،آنها می خواستند به هر قیمتی که شده تورا صاحب ماشین کنند .
و این رفتار بزرگ منشانه از حاکم اینجا یعنی سلطان قابوس نشأت میگیره ،که تلاش میکنه به بقیه هم بفهمونه که عدالت نسبی رعایت بشه و همه بتوانند به راحتی حداقل یک ماشین خوب سوار شوند .