جلیل زارع*خبرنگاری، نه نام است و نان، که عشق است و جان. به عشق «ن والقلم و ما یسطرون» به هر جا قدم می زنند و بر هر موضوعی قلم.
و این خبرنگار است که در ولولای هر خبر، هر چند پر خطر، بی وقفه برای رساندن اخبار صحیح و سالم و بی غل و غش، خطر به جان می خرد بی آن که دیده شود و خبردار شوند مشقت و سختی های شان و ارج نهند تلاش و زحمات بی شائبه و خالصانه اشان را.
از سوی دیگر برخی مسئولین و مدیران رسانه، تجلیل از قشر خبرنگار را خلاصه کرده اند در 17 مرداد هر سال که خودی نشان دهند با تبریک و تجلیل های خشک و خالی در بوق و کرناهای آن چنانی. اینان در 364 روز دیگر سال از این مطالبه گران عدالت خواه و بی ادعا طلبکارند و هر جا نوع خبر به مذاقشان خوش نیاید به راحتی جایگزین شان می کنند با خیل خبرنگارنماهایی که نان به نرخ روز می خورند و از خبرنگاری فقط بله قربان گویی و دسته به سینه بودن در برابر این قبیل مسئولان و مدیران رسانه را بلدند و دیگر هیچ. این در حالی است که اغلب خبرنگاران کاربلد و واقعی و در عین حال، محروم از حق و حقوق مادی و معنویِ همسنگ با سختی کار، یک روز در سال، طلایه دار آگاهی بخش اند و 364 روز دیگر، مزاحم، سیاه نما و غرض ورز!
و این همه، تاوان عاشقی است که خود خواسته به دام عشقی بی بازگشت افتاده که با وجود آن همه بی مهری که بر گرده اش سنگینی می کند، به ثمره شیرین آشکار ساختن دردها به شوق درمان و نشاندن لبخند بر لبان مردمی که از او هم صدایی و امید می خواهند می اندیشد و بس.
*استاد دانشگاه