دکتر ناصر بهمنیشیخ حسن روحانی هم به پایان خط رسید،دکتری که هر جا مشکلی پیش می آمد سریع به گردنش می انداختیم،ترامپ از برجام خارج شد گردن شیخ انداختیم،بنزین گران شد و آن اتفاقات افتاد.
و همه را به گردن شیخ انداختیم، گرانی، دلار،بورس،زلزله،سیل،خشکسالی،عدم مشارکت مردم در انتخابات،کرونا،قطع برق هر چه شد و نشد گردن شیخ بود.
شیخ تمام شد و رفت و یادم آمد که در قدیم چلوکباب خوردن از مفاخر بود و اینکه آنقدر چرب باشد که سبیل خورنده هم چرب شود و دیگران بفهمند که از کره چلوکباب است.
بزرگ زاده ای آبرومند به فقر و تنگدستی افتاده بود و برای اینکه کسی پی به احوالش نبرد هر روز سبیل خود را با تکه دنبه ای چرب می نمود.
تا اینکه یک روز عصر که سر گذر با رفقایش نشسته بود و سبیل چرب کرده اش را تاب میداد و از کره چلوکباب ظهر صحبت میک رد،
پسر کوچکش دوان دوان و ناراحت از راه رسید و به او گفت:
بابا بدو، و برس ، اون دنبه ای رو که هر روز باهاش سبیلت را چرب می کردی گربه خورد.
حال دوستان و سیاستمداران پشت صحنه و روی صحنه ،بدانید و آگاه باشید آن دنبه را گربه خورد،دنبال فرد دیگری باشید که مشکلات را گردنش بیندازید،البته اگر مردم سبیل چرب کرده شما را باور کنند.