برای خستگی مادران سرزمینم…
زهرا حیدریمادر قصد خواندن دعای جوشن را دارد؛ آخر ماه رمضان است و شب قدر… اما هر زمان که قصد خواندنش را می کند باید به یکی از اهل خانه خدمت کند و مجبور می شود آن را به ساعتی دیگر واگذار کند.
او در حال آماده کردن سفره افطار است و همزمان زیر لب چیزی می گوید انگار برای خودش یادآور چیزی می شودتا فراموش نکند.
سفره را جمع کرد…. نگاهی به ساعت انداخت و مشغول تدارک سحری شد، زیر لب گفت؛ دعای جوشن را فراموش نکنم!
سحری را آماده کرد، ظرف ها را شست، خانه را مرتب کرد اما تاخواست به دعا خواندن مشغول شود، دید کودکش خود و لباس هایش را کثیف کرده، مشغول تعویض لباس کودک نوپایش شد با خود یادآوری کرد؛ دعای جوشن فراموش نشود.
خسته تر از همیشه سرجایش نشست، باردیگر کتاب دعا را در دست گرفت تا دعا را شروع کند اما اینبار فرزند دیگرش به سراغ مادر آمد تا تکلیف مدرسه را انجام دهد، مادر یکبار دیگر باخود تکرار کرد؛ دعای جوشن را فراموش نکنم.
کارها یکی پس از دیگری نمایان می شدند و مادر در حسرت یک دعای بی دغدغه ساعات خود را میگذراند.
شب را سپری کرد و تمام اهل خانه را با هزار و یک زحمت خواباند، به زندگی سروسامان داد، حالا نوبت آن رسیده تا با خدای خود مناجاتی داشته باشد… اما چشم های مادر آنقدر خسته و خواب آلود است که توانایی خواندن دعای جوشن را از اوگرفته است.
مادر است دیگر…
سر بر بالین می نهد، با دلی شکسته وبغضی درگلو زیر لب زمزمه می کند؛ نشد دعای جوشن بخوانم…
از گوشه چشم مادر اشکی بر بالشت می چکد، خسته از کارهای روزمره لب به گفت و گو با خدا می گشاید…
خدایابه حق بیرمق شدن دست هاو پاهایم؛ الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب
و به حق زمانی که با زبان روزه به پختن غذا میپردازم و حرارت اجاق گاز مرا از همیشه کلافه تر تشنه تر می کند؛ الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب
خداوندا به حق آن زمانی که ایستادم تا خانه را مرتب کنم؛ الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب
مولانا به حق سال های عمرم که در راه خدمت به اهالی خانه گذشت؛ الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب
خدایابه حق حسرت یک ساعت مناجات بدون دغدغه؛ الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب
حالا مادر آرام خوابیده، هرچند نیمه شب چندین بار برای بی قراری فرزندان از خواب برخواسته است.
اصلا تمام شب های یک مادر شب قدر است، چه ماه رمضان باشد چه ماه های دیگر…
و حالا من می گویم… خداوندا به حق خستگی هر لحظه مادران سرزمینم؛ الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب…