شما هم به احتمال زیاد تا حالا شنیده اید فردی فلان مدرک دانشگاهی دارد اما کاروبار درست و حسابی ندارد.
یا اگر کار دارد، بار ندارد! یعنی دخلش به خرجش نمی رسد.صبح می رود سر کار مثلا در اداره یا شرکتی، ماهیانه حقوقی می گیرد و با تورم فعلی هم که این حقوق پاسخگو نیست.
و می شنویم حیف فلانی و بیساری که با این مدرک از فلان دانشگاه یا بیکار است یا کار درست و درمانی ندارد و حقوقش بخور نمیر است.
در میانه های دوران خدمت سربازی یکی از رفقا در دانشگاه آزاد یکی از شهرستان های فارس پذیرفته شد.
خانواده اش به خاطر تحصیل فرزند، خودرو زیرپایشان را فروختند تا بلکه یگانه پسرشان دانشگاهی شود و با اخذ مدرک، آینده اش تامین و وارد بازار کار شود.
نتیجه کار فقط فروش خودرو آنان بود و دریافت مدرک کارشناسی مساوی با یک تحصیل کرده ای که دیگر به هر کاری تن در نمی دهد و منتظر میزی است تا پشت آن بنشیند.
این یعنی همان جامعه مدرک گرای ما که سالهاست دانشگاه هایش فقط لیسانس و فوق لیسانس و دکترا تحویل جامعه می دهد و هیچ کاری هم به «کار»شان ندارد.
با تعریف سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد-یونسکو- با سوادی توانایی تغییر است و با سواد کسی است که بتواند با خوانده ها و آموخته هایش تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
با این وصف دیگر شاید تعریف باسوادان هم تغییر کرده و ممکن است مثلا کسی که مدرک بالای دانشگاهی دارد اما توانایی حضور در بازار کار ندارد و گرفتار نان شبش باشد «بی سواد» باشد.
یکی که مدرک لیسانس جامعه شناسی داشت و مانند هم کلاسی هایش بیکار بود به این نتیجه رسید که مدرک جامعه شناسی دردی از او دوا نمی کند. نتیجه این شد که با کمی پشتکار ابتدا به کلاس یادگیری طراحی ایندیزاین و اینفوگرافیک و بعد آموزش ساخت مونشن گرافیک رفت. بعدش آموزش تدوین فیلم هم دید. الان و کمتر از یک سال با چند شرکت کار می کند و درآمدش حداقل ماهی ده میلیون تومان است و بعضی مواقع دو برابر هم می شود.
از نظر یونسکو این فرد به عنوان کارشناس جامعه شناسی فردی بی سواد اما به عنوان کسی که مهارت های کارآفرینی آموخته و از آن به خوبی استفاده می کند باسواد است.
این دست باسواد ها و بی سوادها چقدرمی شناسیم؟ منِ بی سواد -از نظر یونسکو- در تلاشم با سواد شوم. شما هم اگر شبیه من هستید بسم الله.