مهدی بذرافکناینجا شیراز نیست. اینجا باغ ارم و خیابان ارم و حافظیه و سعدیه نیست. اینجا باغ عفیف آباد و باغ جهان نما و باغ دلگشا نیست.
اینجا باغ نارنجستان و مجموعه زندیه نیست، اینجا ارگ کریم خانی و بازار وکیل و مسجد وکیل و حمام وکیل نیست.
اینجا اصلا شیراز نیست. اینجا بافت قدیمی یک شهر قدیمی و تاریخی است. اینجا دیگر فقط روی نقشه «بافت قدیمی» است چون دیگر نیست. نیست و نابود شده؛ نیست و نابودش کرده اند. نیست و نابود خواهند کرد؛متاسفانه.
پنجشنبه ای که گذشت در مراسمی کتابهای «یک خبر خوب برای روابط عمومیها»، «لبخند عسل» و «شکوهِ خاموش» در شیراز رونمایی شد.
معتقدم بهتر بود رونمایی دو کتاب« یک خبر خوب برای روابط عمومی ها» و «لبخند عسل» در مراسمی جداگانه، و رونمایی از کتاب «شکوه خاموش» -به خاطر اهمیت آن و زحماتی که برای تالیف آن انجام شده بود- در مراسم دیگری انجام می شد.
کتاب «شکوه خاموش» مجموعه عکسهای شیوا سادات عطاران از خانههای تاریخی شیراز است.
◊دو نکته از حرفهای این عکاس:
♦بافت تاریخی شیراز بزرگترین ثروت تمدنی آن است که متأسفانه آسیبهای جدی دیده است.
♦پیش بینی می کردم ثبت عکسها بیش از سه ماه زمان نگیرد اما تهیه عکسهای این کتاب بیش از ۲ سال به درازا کشید چراکه یافتن و دست یافتن به خانهها به دلایل متعدد بسیار دشوار بود.
◊♦◊
کتاب شکوه خاموش می خواهد بگوید مسوولین عزیز به دادِ بافت قدیمی و تاریخی شیراز برسید.
مسوولینی که قصور شما از همه بیشتر است. به داد خانه های قدیمی شیراز برسید. دارد خراب می شود. دارند خرابشان می کنند.
این ها اصالت شیراز است. این ها اصالت پایتخت فرهنگ و هنر ایران است. اصلا بخشی از پایتختی فرهنگی شیراز به خاطر قدمتش و وجود همین خانه هاست.
از شیوا عطاران و حسن دهقان ممنونم که این واقعیت تلخ را به ما یادآوری کردند بخشی از شیراز دیگر شیراز نیست…