مهدی بذرافکنمهرماه سال اولی که کرونای ویرانگر و ترسناک به جان جهان افتاد، وقتی آموزش و پرورش تصمیم نصف و نیمه ای برای برپایی کلاس های درسی دانش آموزان گرفت و برخی کلاس ها هم برگزار شد سیل انتقادات روانه این وزارتخانه شد.
انتقاداتی که در آن مقطع درست به حساب می آمد و اولیا دانش آموزان حتی می گفتند به قیمت ترک تحصیل اما از حضور فرزندانشان در مدرسه جلوگیری می کنند.
حق البته که با پدر و مادرها بود. شناختی از کرونا نبود و این بیماری ترسناک بی محابا و بی رحمانه می تاخت. آنها که نمی توانستند جگر گوشه هایشان را روانه جایی کنند پر تعداد و شلوغ که خوراک کرونا بود.
حال اما از آن روزهای ترسناک چندی گذشته؛کرونا البته که هست اما آن قدر ناشناخته و ترسناک نیست. شاید شاخش هم شکسته باشد. هرچند هنوز تا رهایی کامل از آن فاصله داریم.
در این دو سال خانه نشینی و آموزش آنلاین، آنان که دانش آموز یا دانش آموزانی در خانه دارند می دانند که چه اتفاقات روحی تلخی برای فرزاندشان رخ داده است.
مشکلات روحی از قبیل وسواس های بهداشتی و فکری، بیماری های مختلف جسمی و روحی و…کار به جایی رسیده و مشکلات اینچنینی به حدی زیاد شده که حتی بعضی اولیا می گویند کاش فرزندانمان راهی مدرسه می شدند نهایتا کرونایی می گرفتند و بعد بهبود می یافتند اما دیگر دچار چنین مشکلات عدیده ای نمی شدند که شاید سالها برای برطرف شدنش زمان نیاز باشد.
شاید این طرز فکر مخالف هایی داشته باشد. شاید این گفته افراطی باشد. اما به قول تعداد زیادی از روان شناسان و جامعه شناسان و کارشناسان آموزش و پرورش تعطیلی مدارس برای کودکان ضررهای زیادی در پی داشته: انزواطلبی،عصبی بودن و پرخاشگر شدن و مواردی که در بالا هم به آن اشاره کردم.
کاش هر طور شده به هر قانون و تبصره و ماده و داستانی، مدارس هرچه زودتر از تعطیلی نجات یابند.
فرزندانمان در دوران خانه نشینی متحمل ضررها و بیماری های گوناگونی شده اند که شاید بعدها بفهمیم کرونا به گَرد این مشکلات هم نمی رسد؛متاسفانه…