مهدی بذرافکنمجبور شدم برای زیر تیتر این یادداشت از واژه «انتقادی» استفاده کنم بلکه دیده شود.
بلکه توسط همکارانم فکر نشود مثلا خاطره نگاری یا مثلا بیان مشکلات معیشتی یا مثلا بیان این که خبرنگاری در دسته مشاغل سخت و زیان بار است و مثلا با کارگران معدن مقایسه شود و مثلا چنین و مثلا چنان.
یا مثلا روزمان مبارک یا روزتان مبارک یا تعریف واژه خبرنگار که چنین است و چنان.
این «چنین» و «چنان» ها را سالهاست در روز خبرنگار می نویسیم. روز خبرنگار را به هم تبریک می گوییم.این روز را فرصتی می دانیم برای بیان مشکلاتمان اما باز هم در این روز از سوء استفاده برخی مدیران از روز خبرنگار سخن می گوییم که مثلا روز خبرنگار هم که خبرنگاران باید حرف بزنند باز هم این مدیران هستند که حرف می زنند و از این روز هم نمی گذرند و از آن به عنوان یک شو تبلیغاتی استفاده می کنند.
این حرف ها را هم هر سال می نویسیم و می نویسیم و باز هم می نویسیم.
خب که چه بشود. آش همین است. کاسه هم همین.
حالا که آش و کاسه همین است چرا به بهانه این روز جوالدوز که جسارت است، لااقل سوزنی به خود نزنیم و خودمان را نقد نکنیم.چرا که نه؟!
منظورم این است که مثلا از سوراخ قفل به داخل اتاق نگاه نکنیم. درب را باز کنیم تا میدان دیدمان بیشتر شود.
البته باید کلید باز کردن قفل هم موجود باشد. شاید که این یاداشت زمینه ساخته شدن کلیدی برای این قفل باشد؛شاید.
از 17 مرداد پارسال تا 17 مرداد امسال چه کردیم؟
می شود از روز خبرنگار به عنوان یک فرصت خوب استفاده کرد؛فرصت نقد سالم همدیگر.فرصت نقد دلسوزانه همدیگر.فرصت به چالش کشیدن منصفانه همدیگر.فرصت کمک به سواد رسانه ای همدیگر.فرصت آموختن از همدیگر.
کمی بی تعارف باشیم. ما که خبرنگار یا روزنامه نگاریم و مثلا باید ملت و مسوولین را نقد کنیم و از آنها انتظار داریم ظرفیت و جنبه نقد داشته باشند، ظرفیت و جنبه خودمان را تست کنیم.
بسنجیم خودمان با خودمان چند چندیم. چه کاره ایم؟ اصلا این کاره ایم؟!
از خودمان بپرسیم ما بروبچه های خبرنگار و روزنامه نگار اهل استان فارس، قلبا چقدر از موفقیت و پیشرفت های همدیگر خوشحال می شویم؟
چقدر بعضی هایمان پشت سر هم حرف نزدیم؟ چقدر بعضی هایمان نگفتیم اگر فلانی در فلان جشنواره مطبوعات برنده شده حقش بوده یا نبوده؟
چقدر از پیشرفت همکارمان در اخذ مدارج علمی و دانشگاهی در حوزه رسانه خوشحال شدیم و مثلا نگفتیم:«ای بابا این که تا همین چند سال پیش دیپلم بود، چطور حالا و فوق لیسانس یا دکترا گرفت ؟!»
خب این چند سال می شود 10 سال.اگر 10 سال پیش دیپلم بوده حالا هم باید دیپلم باشد؟!
اگر مثلا شما 10 سال پیش با موتور سر کار می رفتید یا پیکان، حالا جای تعجب دارد با خودرویی بهتر سر کار بروید؟
یا مثلا این سوال را از خود بپرسیم ما خبرنگاران و روزنامه نگاران فارس در یک سال گذشته-یعنی از 17 مرداد پارسال تا 17 مرداد امسال-چند خبر و گزارش تاثیرگذار از استانمان نوشتیم که در سطح کشور سروصداکرد و باعث حل مشکلی شد یا مثلا جریان ساز شد؟
نمی گویم نبوده. سوال کردم اگر بوده چقدر بوده؟ چند تا خبر جریان ساز؟ چند تا گزارش تاثیر گذار؟
مطلب طولانی نشود این روزها کسی حوصله مطلب بلندبالا ندارد.
این بحث را اگر بشود در هفته های آتی با نوشته هایی از خبرنگاران و روزنامه نگاران استان ادامه می دهیم.