محمد هادی جعفرپور*مختصری پیرامون شروط ضمن عقد نکاح و شرح این امر که اساسا امکان دارد ضمن عقد نکاح شرطی گذاشت؟
قید عبارت یا کلمه ی شرط، منحصراً در عالم حقوق، تعریف خاصی ندارد. اما در دایره ی لغات به قید و بند، یا منوط کردن انجام کاری به تحقق امری دیگر، شرط می گویند. در قراردادها و عقود (عقد) طرفین می توانند تحقق و اجرای بخشی از قرارداد را مقید به انجام کار یا تحقق موقعیتی خاص کنند. مانند اینکه بگوید: مابقی پول قرارداد را زمانی به تو می دهم که سند به نام ام ثبت شود یا اگر فردا باران بیاید، این چتر را به تو امانت می دهم، آمدن باران و به نام شدن سند، شرط ضمن قرارداد است که در لسان حقوقی در قالب معلق و معلق علیه و عقد معلق، بحث مفصلی دارد، همان گونه که شرط هم اقسامی مانند شرط صفت، فعل و نتیجه دارد که محل پرداختن به آن اینجا نیست.
عقد نکاح یا ازدواج هم مانند سایر قراردادها، می تواند دارای شروطی باشد که به آن شروط ضمن عقد می گویند. تعریف خاص و منحصر به فردی برای شروط، ضمن عقد نکاح وجود ندارد. بلکه هر شرطی که زن و شوهر در عقد نکاح بر آن توافق کنند را شرط ضمن عقد نکاح می گویند. البته نکته ی مهم، آوردن شرط، ضمن قراردادها توجه به شروطی است که به جهت ماهیتی که دارند باطل و غیرقابل اجرا هستند و برخی از همین شروط باطل، سبب باطل شدن عقد می شود(شرط باطل و شرط مبطل عقد) که تحلیل آن منوط به شناختن ماهیت عقود و مقتضای ذات عقد است که در این بحث محلی ندارد.
در عقد نکاح مهمترین شروط حول بحث طلاق، ادامه تحصیل زوجه، اشتغال زوجه، محل سکونت، تقسیم دارایی و اموالی که پس از ازدواج برای زوجین حاصل میشود، حق طلاق زوجه در صورتی که زوج ازدواج مجدد کند بدون اجازه زوجه و یا زوج به تحمل زندان محکوم شود یا محکومیت زوج به دادن نفقه و عدم پرداخت نفقه در شش ماه و دیگر موارد مورد توجه قانونگذار. غالباً این شروط در سند نکاح آمده و برخلاف اینکه زوجین خیلی راحت و بدون مطالعه آن را امضا می کنند، آثار و تبعات این شروط مهم و بهتر است قبل از امضا زوجین با وکلا و اهل فن مشورت کنند. برای مثال در این شروط آمده که اگر مرد نفقه ندهد و شش ماه از اجرای حکم دادگاه بگذرد، زن حق دارد خودش را مطلقه کند، این جمله ی چند کلمه ای در مرحله ی اجرا و عمل بیش از دوسال دوندگی و تلاش لازم دارد تا اجرا شود. البته منشا و منبع اصلی شروط ضمن عقد نکاح ماده ۱۱۳۰قانون مدنی است که شرط اصلی تحقق آن احراز عسر و حرج زوجه است که اثبات آن کار سختی است.
منظور از عسر و حرج زوجه این است که ادامه ی زندگی زوجه با زوج بنا به وضعیت زوج، ممکن نباشد. لذا این امری است نسبی چرا که ممکن است اعتیاد زوج برای یک زوجه ای امری عادی باشد. چون کل خانواده ی زوجه به این حالت هستند و اعتیاد دارند. اما در مقابل ممکن است همین اعتیاد برای زوجه ی دیگری سبب عسر و حرج شود.تبصره ماده مذکور در تعریف عسر و حرج مقرر کرده؛ به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و در تشریح مصادیق این وضع ۵ مورد قید شده که در شروط ضمن عقد نکاح هم می آید.
برای اطلاع از شروط ضمن عقد در شرایط فعلی جامعه با جستجو در فضای مجازی و پیگیری زوجین قبل از ازدواج به طرق متنوع میتوان به مفاد آن دست یافت. همچنین در ماده ۱۱۳۰هم بهتر است نگاهی شود. انتظار می رود در جامعه ی کنونی زوجین قبل از انعقاد عقد نکاح از حقوق فردی و اجتماعی شان آگاهی یابند. این آگاهی می تواند از بروز بسیاری از مشکلات بعد از ازدواج جلوگیری کند.
طرفین می توانند هر شرطی ضمن عقد نکاح بیاورند. اما شرطی که با ذات عقد نکاح مخالف باشد، باطل و بعضا موجب بطلان عقد نکاح میشود. برای مثال در ماده ۱۰۶۸ قانون مدنی آمده که تعلیق در عقد، موجب بطلان است یعنی چه؟ به این معناست که اگر مرد به زن بگوید چنانچه در دانشگاه قبول شدی زن من خواهی بود! چنین شرط و عقدی باطل است یا اگر زوجین در عقد نکاح، شرط فسخ کنند و بگویند ما شش ماه با هم زن و شوهر می شویم اگر بعد از شش ماه نخواستیم با هم زندگی کنیم، عقد فسخ میشود(ماده۱۰۶۹) یا اینکه در عقد نکاح شرط شود که هیچ رابطه زناشویی بین زوجین نباشد، این شرط باطل و عقد هم باطل است.
باید در نظر داشت که نمی توان گفت از این شروط مورد ذکر چه مواردی به نفع زوج و چه مواردی به نفع زوجه است، چراکه تشخیص اینکه کدام شرط به نفع زن است یا مرد، باید گفت ممکن است ظاهر شروط به نفع خانم هاست! اما ظاهری فریبنده است؛ چرا که اثبات و احراز آن امری است بسیار سخت .ممکن است این سوال نیز مطرح شود که توافق و تصریح شروط ضمن عقد نکاح قبل از ازدواج آیا در روند پیشگیری از اختلافات خانوادگی جامعه امروز موثر است؟
اصولا آوردن هرگونه شرطی در قرارداد و عقود متکی بر توافق طرفین قرارداد است لذا هر زمان که این دو بخواهند می توانند شروطی به عقد اضافه یا حذف کنند. به نظر بنده صرف این شروط بدون پشتوانه ی قضایی هیچ بار مثبتی برای زوجین ندارد و زمانی می توان از فایده این شروط حرف زد که زوجین از علم و اطلاع کافی در موضوع برخوردار باشند.
پرسش غالب مردم این است که اگر توافق زوجین زمان ازدواج شفاهی بوده باشد اثبات و اعمال آن شروط چگونه اتفاق خواهد افتاد
هر اتفاق حقوقی چه شفاهی چه کتبی قابل طرح در دادگاه است. اما برای اثبات توافقات شفاهی، نیاز به دلیل داریم. مانند شهادت شهودی که در زمان توافق زن و شوهر حاضر بوده یا قبول شرط را از زوج شنیده است. شروط ضمن عقد نه در قالب حقوق مساوی است نه در ظرف منفعت طلبی می آید. بلکه به اعتقاد بنده بهتر است زوجین به عوض چندین امضا ذیل سند نکاح و شروط آن قبل از جاری شدن صیغه نکاح از مقررات حقوق خانواده مطلع شوند یا با وکلا مشورت کنند. بعضا دختر و پسر جوانی نزد بنده آمده و از کل اتفاقات قانونی قابل طرح در عقد نکاح مشاوره می گیرند. چنین زوجی کمتر دچار مشکل می شوند چرا که کلید اصلی و استارت شروع مشکلات زوجین توهمی است که یکی از طرفین نسبت به حقوق خودش دارد! زن می گوید: با مهریه ام فلان می کنم! مرد میگوید: طلاقش می دهم! میرم راحت مجردی زندگی می کنم. این توهمات بلای زندگی زناشویی شده است.
زوجین می توانند هریک از شروط را امضا نکنند یا تا هر زمان که بخواهند شرط یا شروطی را به عقد اصلی اضافه کنند. اما مشروط به اینکه مخالف عقد نکاح نباشد.
نکته مهم این است که آیا برای ضمانت اجرای شروط ضمن عقد نکاح فکری شده است؟ضمانت اجرای شروط بر فرض اثبات در دادگاه، انتفاع کسی است که شرط به نفع او شده است. برای مثال اگر ثابت شد زوج بدون دلیل میخواهد زنش را طلاق دهد، نیمی از دارایی او به زوجه می رسد.
شروطی که در عقد نکاح ذکر می شود ضمانت اجرایی قضایی دارد یعنی زوجه زمانی می تواند از آن بهره ببرد که تحقق آن شرط در دادگاه ثابت شده باشد. مثلا اگر اعتیاد زوج دلیلی است تا زوجه بتواند طلاق بگیرد این شرط زمانی قابل اجراست که اعتیاد مرد در دادگاه ثابت شود.
*وکیل پایه یک دادگستری