دکتر مریم السادات شاه امیریدو سالی میشود که در حال گذراندن روزهای قرمز و نارنجی و زرد کرونایی هستیم و در این مدت معنای تغییر این رنگها در کشور برایمان صادر شدن مجوز سفر به شهرهایی بود که شدت درگیری کمتری داشتند.
حتی در شهر خودمان به محض کوچکترین تغییر در آمار بستریهای کرونایی، شرایط را برای دورهمیهایمان فراهم میدیدیم؛ و گاهی نیز به عنوان خسته شدن از شرایط موجود و نیاز به تفریح، مجوزهای دیگر را هم صادر میکردیم.
به این ترتیب در این دو سال خیلی از ما با همین دیدگاه درگیر بیماری کرونا شدیم و حتی بستگانمان را هم درگیر کردیم. با این همه باز هم لزوم و ضرورتِ سفر نرفتن، زدن ماسک، نداشتن دورهمی و رعایت فاصله اجتماعی باورمان نشد. یادمان رفت که باور کردن لزومِ تغییر سبک زندگیمان، به قیمت جان باختن کسانی تمام شد که در تمام روزهای قرمز و نارنجی و زرد بی وقفه در بیمارستانها برای نجات جانمان از جان خود هزینه کردند. نه تنها از جانشان، از دیدار خانواده، فرزندان و عزیزانشان. این دو سال برای ما سخت گذشت اما کادر درمان این دو سال را اصلا زندگی نکردند.
برای همهی ما سفر نرفتن و ماسک زدنِ مداوم سخت است؛ اما کسانی هستند که از ترسِ درگیر نشدن عزیزانشان مدتهاست طعم آرامشِ خیال از خاطرشان رفته است.
کسانی که در این مدت حتی ارتباط با فرزندانشان دست خوش تغییرات زیادی قرار گرفته است. کادر درمان در تمام روزهای کرونایی، چه روزهایی که برای ما زرد شد و چه روزهایی که خودمان تجربه درگیری کرونا را داشتیم در بیمارستانها بودند. آنها از ما توقع قدردانی ندارند؛ تنها خواستهشان داشتن شرایطی است که برای خیلی از ما خسته کننده و غیرقابل تحمل شده است؛ یعنی ماندن در خانه و در آغوش کشیدن فرزندانشان.
در شرایط موجود ما تنها مسئول زندگی خودمان نیستیم. همه ما مسئول زندگی اطرافیان، دوستان، بستگان و کسانی هستیم که زندگیشان برای حفظ جانمان مختل شده است. اشتباهِ امروز ما میتواند خانوادهای را داغدار نماید. داغدار شدنی که این روزها پیر و جوان نمیشناسد.
یادمان باشد اقدام این روزهای ما تنها زندگی خودمان را تحت تاثیر قرار نمیدهد. گاهی همین ساده انگاری ها به قیمت جان عزیزان، اطرافیان، هموطنان و در نهایت کادر درمان تمام میشود.
لطفا جدی بگیریم. پای جان انسانها در میان است.