علی رضا کیهانچیزی نگذشت که من مدیر آنجا شدم .و مدیر قبلی را به عنوان مشاور ارشد،نزد خود نگه داشتم .
سطوح سازمانی تشکل اداری شامل :
سطح اول : مدیریت
سطوح میانی : کارمندان
سطوح پایانی : نگهبان درب ورودی
من نفر اول تخصص خودم در دنیا هستم .
تصمیم گرفتم فقط برای یک بار ، (اولین و آخرین بار ) به سازمانی که من شایسته مدیریت آنجا بودم مراجعه نمایم و برای یکبار ،(اولین و آخرین بار )
به جامعه فرصت دهم که از تخصص من استفاده کند .
نه من مدیریت آنجا را می شناختم و نه مدیریت آنجا ، من را می شناخت .نه من کارمندان آنجا را می شناختم و نه کارمندان آنجا ، من را می شناختند .
و نه من نگهبان درب ورودی را می شناختم و نه نگهبان درب ورودی من را می شناخت .
ماشینم را روبروی درب ورودی آن سازمان پارک کردم و پیاده شدم .با احترام به نگهبان درب ورودی سلام کردم .
به او گفتم : من باید به دفتر مدیریت بروم ولی نمی دانم کدام طبقه است .
او گفت : یا باید از مدیریت دعوت نامه داشته باشید و یا باید از مدیریت تماس بگیرند و شما را معرفی کنند .
من گفتم :اینجا کسی من را نمی شناسد .
نگهبان با دقت ،من را برانداز کرد و به چشمانم خیره شد؛سپس گفت : متاسفم .باید از سوی مدیریت هماهنگ شود .
من ،برگه ای که از قبل و تایپ شده از خلاصه فعالیت و کارنامه کاری ام بود را به دستش دادم .آن را خواند و گفت:
لطفا ماشینتان را از کنار خیابان به داخل پارکینگ بیاورید و از پارکینگ با آسانسور به طبقه سوم بروید. از راهرو سمت چپ وارد شوید .دفتر مدیریت آنجاست .
من مبهوت برخورد نگهبان درب ورودی شده بودم .
من به طبقه سوم رفتم و همان برگ خلاصه کارنامه خودم را به مدیریت تحویل دادم و با برخورد عالی مدیریت مواجه شدم .
چیزی نگذشت که من مدیر آنجا شدم .و مدیر قبلی را به عنوان مشاور ارشد ، نزد خود نگه داشتم .
سطوح میانی که کارمندان هستند ،خیلی زود با مدیریت جدید کنار آمدند،ولی برای من درک سطح اول (مدیریت )و سطح آخر (نگهبان )اهمیت بیشتری داشت .
چند روز پس از شروع مدیریتم،در زمان خروج از اداره ،مقابل نگهبان توقف کردم و به اوگفتم :اگر یک نفر آمد و گفت من بدون هماهنگی میخواهم به دفتر مدیریت مراجعه کنم ، تو هستی که تشخیص می دهی آیا او میتواند به طبقه سوم بیاید یا نیاید .
در واقع ،در مدیریت سالم و با بکارگیری هوشمندانه نیروی ها ،حتی سطح آخر (نگهبان ) نیز ، می تواند توانایی تشخیص و ایجاد تغییر در سطح اول مدیریت را داشته باشد.
« در واقع ،این اتفاق برای ورود من ،و روز اول مراجعه بنده به دانشگاه شیراز به توصیه برخی اساتید رخ داد و نگهبان درب ورودی به من اجازه ورود داد. ساعتی نگذشت که من از دانشگاه شیراز خارج شدم و همان لحظه ،این موضوع بهانه ای شد تا مطلب را تقریر کنم».