او هم چنین چند سال در روزنامه خبر ورزشی یادداشت های ورزشی نوشت و هم اکنون در خبرگزاری خبرآنلاین هم گهگاه مطالبی می نویسد. بذرافکن که اکنون دانشجوی مقطع دکترای علوم ارتباطات است تاکنون سه کتاب «وبگزار»،«حاشیه نوشت» و «سواد رسانه ای برای همه» را منتشر کرده که این آخری از سوی انتشارات نسل روشن به تازگی وارد بازار نشر شده است. به بهانه انتشار تازه ترین کتابش-سواد رسانه ای برای همه- او را به دفتر پایگاه خبری فارس امروز دعوت کردیم و ساعتی میزبانش بودیم.
نادر تیموری
دوره حرفه ای روزنامه نگاری شما از خبرجنوب آغاز شد؟
بله هم دوره حرفه ای (البته من خودم را حرفه ای نمی دانم) هم دوره غیر حرفه ای و کارآموزی من به نوعی از روزنامه خبر جنوب شیراز است.
چطور؟!
روزنامه خبرجنوب صفحه ای داشت به نام دانش آموز که مسوولش استاد بهمن پگاه راد از نویسندگان مطرح ادبیات کودکان و نوجوانان بود. من از دوران تحصیل تقریبا اوایل دوره راهنمایی خبرنگار صفحه دانش آموز شدم و اخبار مدرسه و سایر مطالبم در صفحه دانش آموز چاپ می شد.
یعنی از چه سالی؟
حدود 13 سالگی و تا پایان دوره متوسطه هم چنان خبرنگار صفحه دانش آموز بودم.در کنار صفحه دانش آموز با صفحه حوزه و مساجد روزنامه خبرجنوب هم همکاری می کردم که متولی اش دکتر انصاری جابری بود. در کنار حضور در روزنامه خبر در انجمن روزنامه نگاران جوان شیراز هم عضو شدم و در کنار استاد سیروس رومی بر تجربیاتم افزودم.
و بعد…
بعد به روال ما دهه شصتی ها(البته من متولد 1358 هستم) کنکور دادم آن زمان کنکور و نوع انتخاب رشته طوری بود که به زحمت می توانستی در رشته مورد علاقه ات پذیرفته شوی من رشته روزنامه نگاری و خبرنگاری را دوست داشتم اما چون آن زمان موفق به پذیرش در این رشته نشدم قید تحصیل را زدم و به خدمت سربازی رفتم.
بعد از خدمت به دلیل سابقه خوبی که در خبرجنوب داشتم با هدایت آقای راد و هماهنگی آقای مهرزاد جابری (که آن سالها مدیر روابط عمومی نشریات خبر بود) به دیدار آقای حسین واحدی پور صاحب امتیاز و مدیر موسسه بین المللی مطبوعاتی خبر رفتم و با توجه و عنایت ویژه این مرد بزرگ ، فرهیخته و فرهنگی از سال 1379 در روزنامه خبرجنوب ابتدا به عنوان خبرنگار و بعد دبیر صفحه جوان مشغول به کار شدم.
چند سال در روزنامه خبرجنوب شاغل بودید؟
از سال 1379 تا سال 1400 تقریبا 21 سال در این روزنامه قدیمی و خوشنام حاضر بودم و در کنار اساتید پیشکسوت این روزنامه مثل آقایان مرحوم مدرسی، مرحوم زرین چنگ، مرحوم قوامی،آقای راد، آقای صباغ زاده و…بر تجربیات روزنامه نگاری ام افزودم.
آن گونه که من اطلاع دارم در روزنامه خبر کارهای متفاوتی انجام دادید؟
حالا نه این که کارهای متفاوت اما فکر کنم با همکاری دوستان و حمایت آقای واحدی پور مدیریت روزنامه توانستیم اتفاقات خوبی در روزنامه نگاری استان و منطقه جنوب رقم بزنیم.
مثلا سرویس جوان را که راه اندازی کردیم. با عضو گیری از جوانان علاقمند به روزنامه نگاری هر هفته جلساتی با تعداد حداقل 70 نفر در قالب سرویس های مختلف برگزار می کردیم. جو خیلی خوبی بود. آن همه جوان علاقمند هر هفته یک جا جمع می شدند و مطالب همدیگر را نقد و تحلیل می کردند. در نهایت بهترین مطالب انتخاب و در صفحه جوان که برای مدتی به صورت ویژه نامه چهار صفحه ای هم منتشر می شد، به چاپ می رسید. وظیفه این تحریریه، اموزش خبرنگاران و روزنامه نگاران و شکوفایی استعدادهای آنان در این حوزه بود.
چه جالب اما به نظرم این کارهای خوب در سطح کشور آن چنان که باید، دیده نشد.
بله متاسفانه. چون رسانه ها و شبکه های اجتماعی مثل امروز نبود و توزیع روزنامه خبر در سطح استان فارس و چند استان جنوبی بود کارهایمان خیلی دیده نشد در حالی که همان زمان همه فکر می کردند مثلا مجله همشهری جوان یا مجله ایران جوان چنین تحریریه هایی دارند در حالی که تحریریه جوان روزنامه خبرجنوب بسیار فراگیر و با کیفیت بود.
این جمع روزنامه نگار جوان خروجی مناسبی هم داشت؟
بله اتفاقا بسیاری از همان جوان ها به فاصله کمی در روزنامه خبرجنوب و سایر رسانه های استان و حتی کشور مشغول به کار شدند.
آمار دقیقی ندارم اما حداقل حدود 30 نفر از آنها در فواصل زمانی مختلف در روزنامه خبر مشغول شدند.
همین الان هم تعدادی از آنها مشغول به کارند. بعضی شان مهاجرت کرده و بعضی دیگر در جاهای مهمی مثل وزارت خارجه و… مشغول به کار هستند.
بخش زیادی از تمرکز و فعالیت شما به عنوان دبیر تحریریه هفته نامه بین المللی سیاحت و تجارت گذشت لطفا در این باره بیشتر توضیح بدهید
اواخر سال 1379 آقای واحدی پور تصمیم گرفتند که نشریه ای برای ایرانیان مقیم کشورهای عربی خصوصا امارات عربی متحده منتشر کنند. به همین جهت یک ویژه نامه با نام «خبر ویژه کشورهای عربی» منتشر کردند که من پس از چند شماره این ویژه نامه به آن پیوستم و کم کم با اعتماد مدیر روزنامه دبیر این ویژه نامه شدم.
بعدا آقای واحدی پور مجوز رسمی یک هفته نامه با نام سیاحت و تجارت را از وزارت ارشاد اخذ کردند.
با دریافت مجوز این هفته نامه جدید، ویژه نامه هفتگی «خبر ویژه کشورهای عربی» به هفته نامه سیاحت و تجارت تبدیل و به صورت یک نشریه جداگانه هر هفته منتشر می شد.
و در این راه چالش های زیادی داشتید.
با ابتکار مدیریت روزنامه ما اولین نشریه ای بودیم که همزمان هم در ایران و هم در امارات منتشر می شد. البته الان همه فکر می کنند روزنامه همشهری و جام جم اولین ویژه نامه ها را در امارات منتشر می کردند.
موسسه همشهری مدتی ویژه نامه «همشهری امارات» و موسسه جام جم هم ویژه نامه «جام جم امارات» را منتشر می کردند. چاپ هر دوی این ویژه نامه ها در امارات و مخصوص همانجا بود. ضمن آن که آنها ویژه نامه منتشر می کردند. یعنی همشهری همان طور که برای مثلا استان فارس ویژه نامه داشت برای امارات هم ویژه نامه داشت. جام جم هم همین طور. البته نمی خواهم منکر تلاش همکارانم در این موسسه بشوم. اما فکر می کنم این توضیحات باید بیان شود.
مگر کار شما چه تفاوتی با همشهری و جام جم داشت؟
اول این که آنها ویژه نامه منتشر می کردند و نشریه مستقل اختصاصی برای امارات نبودند. دوم آن که چاپ آنها در امارات و کلا مخصوص امارات بود و نکته مهم استمرار آن ها بود که مثل ما پایدار نماندند حالا به دلیل تغییر مدیریت یا مسایل دیگر. ما «سیاحت و تجارت» سال ها به عنوان یک نشریه مستقل منتشر می شد. تازه نکته جالب آن بود که ما صفحات هفته نامه را در ایران می بستیم شبی که قرار بود هفته نامه در امارات منتشر شود فایل پی دی اف صفحات هفته نامه را به چاپخانه امارات می فرستادیم و فردا صبح نشریه در امارات و ایران همزمان منتشر و توزیع می شد.
ظاهرا هفته نامه سیاحت و تجارت در ایران 16 صفحه و در امارات 12 صفحه منتشر می شد؟این کار دلیل خاصی داشت؟
به نکته جالبی اشاره کردید. اول تا فراموش نکردم عرض کنم که هفته نامه سیاحت و تجارت به سه زبان فارسی،عربی و انگلیسی منتشر می شد. درباره تفاوت تعداد صفحات هم به این خاطر بود که چاپخانه امارات گلاسه تمام رنگی بود و قطع آن با قطع هفته نامه در ایران متفاوت بود. در نتیجه این هم زحمت مضاعف اما شیرینی برایمان بود که پس از بستن صفحات برای چاپخانه ایران ، صفحه های هفته نامه را برای چاپخانه دبی با قطع متفاوتی و به صورت تمام رنگی می بستیم و به امارات ارسال می کردیم.
سال 1380 و چاپ گلاسه؟! آیا نشریه ایرانی دیگری بود که گلاسه منتشر شود؟
در ایران فکر نکنم به جز مجله دنیای ورزش که صفحاتش شبیه گلاسه بود نشریه ای با ترتیب انتشار هفته نامه منتشر می شد. البته همشهری و جام جم امارات هم گلاسه بودند اما ما ویژگی مان این بود که همزمان در ایران و امارات منتشر می شدیم. در امارات گلاسه تمام رنگی و در ایران به صورت چاپ کاغذ کاهی.
برویم سراغ تالیفات تان. شما تا الان سه کتاب منتشر کرده اید.حاشیه نوشت،وبگزار و سواد رسانه ای برای همه.از حاشیه نوشت شروع کنیم که ورزشی است؟
حاشیه نوشت در اصل منتخبی از یادداشت هایم در روزنامه خبر ورزشی است که با نگاهی اصلاحی به حاشیه های ورزش ایران می پردازد. تا آن جا که من اطلاع دارم تاکنون در کشورمان کتابی که به حاشیه های ورزش ایران بپردازد منتشر نشده این کتاب سال 1398 توسط انتشارات ارشدان منتشر شد.
کتاب دوم تان وبگزار ظاهرا در حوزه مسایل اجتماعی است؟
بله این کتاب هم سال 1398 توسط انتشارات نارون منتشر شد که منتخبی است از یادداشت هایم در خبرگزاری خبرآنلاین با نگاهی انتقادی به مسایل بیشتر اجتماعی و فرهنگی.
و کتاب سواد رسانه ای برای همه که به تازگی منتشر شده و به نظر با توجه به فعالیت های اخیر شما در حوزه سواد رسانه ای به نظر قابل توجه است.
این نظر لطف شماست که کتابم را قابل توجه می دانید. در سال های اخیر با گسترش رسانه ها و شبکه های مختلف اجتماعی مخاطبان در هجومی از اخبار گرفتار شده اند که بسیاری از آن ها دروغند و مایه استرس و نگرانی عصبانیت مردم می شوند.
این که مردم خودشان بتوانند اخبار راست از دروغ را تشخیص دهند مساله مهمی است که باید به آن توجه شود. تمام تلاش من هم همین است. این که بتوانم به روش های مختلف راه های راستی آزمایی اخبار به آسان ترین شکل ممکن را در اختیار مخاطبان اخبار قرار دهم. کتاب سواد رسانه ای برای همه در این راستاست.
من کتاب شما را مطالعه کرده ام. به نظر سعی کرده اید بسیار ساده و در کمترین حجم مسایل را مطرح کنید؟
دقیقا. این کتاب ابتدا حدود 150 صفحه بود. اما بعدا به این نتیجه رسیدم که مخاطب امروز برای موضوعی مثل سواد رسانه ای و کتابی با 150 صفحه وقت نمی گذارد به همین دلیل سعی کردم 100 صفحه آن را حذف کنم و ادامه اش را در قالب کتاب های دیگری منتشر کنم. این شد که کتاب اخیرم تنها در 48 صفحه توسط انتشارات نسل روشن منتشر شد که البته جا دارد همین جا از سرعت عمل این انتشارات خصوصا مدیریت آن آقای رضوان فرد و هم چنین پی گیری های سرکار خان یحیایی تشکر کنم که با پی گیری های مستمرشان کتاب در سریع ترین زمان ممکن منتشر شد.
به عنوان یک فعال سواد رسانه ای به نظرتان سواد رسانه ای برای مردم بیشتر نیاز است یا مسوولین؟
واقعیتش هر دو گزینه نیاز مبرم دارند. اما به نظرم بعضی مسوولین به سواد رسانه ای نیاز ویژه دارند و به تعبیری سواد رسانه ای برای بعضی مسوولین از نان شب هم واجب تر است!
چرا؟
خوب تریبون های مختلف مثل مجلس و … در اختیار مسوولین است. اگر آن ها بدانند مسایل کشور را در چه زمانی و چگونه مطرح کنند قطعا بسیاری از حساسیت ها که در بعضی سخنرانی ها ایجاد می شود تا روزها و هفته ها ادامه دارد،خنثی می شود و جامعه شکل آرام تری به خود می گیرد.
اگر اشتباه نکنم مدتی پیش سخن جالبی از حجت الاسلام تویسرکانی مسوول نمایندگی ولی فقیه در بسیج خواندم.
او به خوبی اشاره کرده بود که در جهاد تبیین بدون سواد رسانه ای عامل دشمن می شویم. به نظرم این مقام مسوول خیلی خوب توانسته با این جمله اهمیت سواد رسانه ای را نشان دهد. یعنی سواد رسانه ای آن قدر مهم است که بدون آن حتی ممکن است ناخواسته به عامل دشمن تبدیل شویم مساله ای که به نظرم الان در بعضی مسوولین می بینیم.
نکته مهم آن که مقام معظم رهبری نیز در بحث جهاد تبیین و بر زدودن غبار بدفهمی، تحریف و کجفهمی از مفاهیم و معارف انقلاب اسلامی و شناخت تحلیلهای نادرست، غلط و مغرضانه از رویدادها و پیشگیری از تحریف و دریافت نادرست تاکید دارند. به نظرم بخش مهمی از این بیانات مقام رهبری به سواد رسانه ای و راستی آزمایی اخبار بازمی گردد و این مهم نشان می دهد سواد رسانه ای دغدغه بالاترین مقامات کشور است.
فعالیت های این روزهایتان بیشتر شامل چیست؟
این روزها بیشتر در حوزه سواد رسانه ای فعالیت دارم. کارگاه های مختلفی در این زمینه برای دانشگاه ها و بعضی از نهادها و سازمان ها و همچنین دوره های یادداشت نویسی رسانه ای و نشریات دانشجویی هم از جمله کارگاه هایی است که بیشتر برای دانشجویان علاقمند به این رشته برگزار می کنم.
ضمنا در حال راه اندازی پایگاه تحلیلی(رسانه دات بلاگ) هستم. دوست دارم این رسانه محلی باشد برای بحث های تخصصی حوزه رسانه که فکر کنم نهایتا تا یک ماه آینده رونمایی شود.