فارس نوشتمنتخب

اقتصاد و رهیافت آن بر حقوق مالی حاکم بر روابط زوجین

در چند سال اخیر به دلایل داخلی و خارجی اقتصاد کشور دچار تلاطمی عجیب شده است به نحوی که با تورم افسارگسیخته روبرو شدیم و این‌ مشکل بر تمام جنبه های زندگی ‌تاثیر به سرایی گذاشته است.

حمید نوروزی*

یکی از نهادهایی که از اقتصاد لجام گسیخته تاثیر پذیرفته است نهاد ازدواج است، در چند سال اخیر با افزایش قیمت طلا، سیل پرونده های مطالبه مهریه در دوایر اجرای اسناد رسمی و دادگاه های خانواده را مشاهده می کنیم،البته خب این نکته باید مد‌نظر باشد به دلایلی از جمله اینکه زنان از بسیاری حقوق‌ طبیعی خود مثل داشتن حق طلاق محروم هستند از مهریه به عنوان ابزاری جهت فشار استفاده می‌کنند.
در این گفتار به بررسی نهاد خانواده و روابط مالی حاکم بر آن در پرتوی تورم و فشار اقتصادی می پردازیم.

الف) نهاد خانواده
خانواده طبق قوانین و شرع مقدس با عقد نکاح‌ بین زن ‌‌و مرد تشکیل می شود. خانواده در جامعه ایرانی به عنوان یک نهاد مقدس شناخته می شود که در آن زن و مرد در کنار هم به تشکیل زندگی مشترک کمک می کنند، به سعادت دنیوی و اخروی خود کمک و در این رهرو شاید فرزندانی از دامان خانواده ایجاد شود.
در گذشته های نزدیک خانواده از چنان قداستی برخوردار بود که طلاق به عنوان یک تابو شناخته می شد( هر چند درصد کمی هم به خاطر عدم شناخت حقوق خود به ناچار در زندگی مشترک می ماندند)، اعضای خانواده در کنار یکدیگر با تقسیم‌ وظایف این نهاد را به سرانجام می رساندند.
هر چند نکاح با خود حقوق مالی ای ایجاد می کند اما در گذشته این حقوق مالی در حاشیه بود، در حال حاضر گویی چهره مالی بر عنصر اساسی خانواده غالب شده است.
در ماده ۱۱۰۴ قانون مدنی ایران آمده است که زوجین مکلف هستند در تشیید مبانی خانواده به هم کمک کنند، تشیید در لغت به معنای استواری است یعنی زوجین وظیفه دارند در استواری مبانی و اساس خانواده به هم کمک کنند، اساس و‌ مبانی خانواده نه مباحث مالی است نه کامجویی های یک طرفه، اساس و مبنای خانواده تشکیل یک زندگی مشترک در کنار هم است، خانواده ای که زوجین در آن خودگذشتگی های زیادی دارند.
متاسفانه چه در آثار حقوقی و چه در رویه قضایی به ماده فوق الاشاره توجهی نمی شود بلکه آنچه مورد بررسی ریز قرار می گیرد و بیشترین بحث را به خود اختصاص می دهد موضوعاتی چون مهریه و طلاق و حضانت است.

ب) حقوق مالی حاکم بر خانواده

طبق قوانین در خانواده از چند حقوق مالی صحبت شده است:

نفقه
اجرت المثل
نحله
مهریه

۱) نفقه
نفقه به معنای مخارج روزانه است که طبق قانون به عنوان یک‌ مسئولیت ‌و‌ وظیفه بر عهده زوج به نفع زوجه است، یعنی مرد موظف است به محض تشکیل خانواده حتی اگر زن مالدار باشد هزینه های وی را از قبیل مسکن، البته، غذا، درمانی، بهداشتی و در کل هزینه های که برای زندگی عرفا مورد نیاز است پرداخت کند.
در گذشته با تقسیم وظایف زنان در خانه مشغول به کار بودند و مردان مسئول کار در خارج از خانه و با این‌ وضعیت هیچ مشکل و اختلافی ایجاد نمی شد.
با پیشرفت جوامع و حضور زیاد بانوان در جامعه و شاغل شدنشان در کنار وضعیت بد اقتصادی و افزایش هزینه ها، باید از وضعیت گذشته دست شست، بسیار دیده شده که مردان یا زنانی با درآمد گفته اند چرا باید ازدواج کنیم و پولمان را خرج دیگری کنیم، هر چند در خانواده صحبت از چنین مواردی عبث است اما به عنوان یک آسیب شناسی می توان به آن نگریست، اگر زوجین موظف به حفظ و استواری مبانی خانواده هستند باید در ریز ریز مسائل مرتبط با خانواده به هم کمک کنند، دیگر نه آشپزی و نظافت وظیفه ای صرفا زنانه است و نه باید تمام هزینه های زندگی بر یک نفر تحمیل گردد؛ فلذا به نظر می رسد با توجه به مبانی خانواده و به مقتضای زمان باید در خصوص نفقه در قوانین و البته در خانواده تجدیدنظری صورت گیرد.
تبصره: در خانواده هایی که زنان تمام وظایف در خانه را انجام می دهند آنچه گفته شد موضوعیت ندارد.

۲) اجرت المثل
اجرت المثل ایام زوجیت بدین معناست که زن وظایفی که در خانواده انجام می داده است مثل آشپزی، نظافت، شیر دادن به فرزند مشترک و… را به رایگان انجام نداده است و محاکم در این خصوص با تعیین مبلغی، زوج را محکوم به پرداخت می کنند.
طبق رویه فعلی ظاهر بر این است که زوجه وظایف را با قصد تبرعی( رایگان) انجام نداده و انتظار دستمزد داشته هرچند برخی محاکم مقاومت می کنند اما طبق اخباری که از مجلس به گوش می رسد می خواهند اجرت المثل را به عنوان یک‌دین‌ قطعی مد نظر قرار دهند.

مبانی خانواده و اساس زندگی مشترک و هدف آن، پرداخت دستمزد در قابل کارهای خانه را بر نمی تابد، پیشتر گفته شد مقتضای زمانه فعلی دیگر از تحمیل وظایف بر یک نفر سخن نمی گوید، هر دوی زوجین باید نسبت به هم همکاری کامل داشته باشند، قطعا از زنی تمام وقت خویش را در خانه سپری کند، اخلاق ایجاد می کند زوج به وی کمک کند خصوصا آنکه استقلال مالی ندارد.

۳) نحله
نحله در واقع به هدیه ای گفته می شود که در زمان طلاق از سوی مرد به زن داده می شود، با توجه به اینکه در حال حاضر محاکم شوهر را به پرداخت اجرت المثل محکوم می نمایند جمع آن با نحله ممکن نیست، فی الواقع اگر زنی اجرت المثل شاملش نشد، بنا به درخواست وی دادگاه شوهر را به پرداخت نحله محکوم می کند.

۴) مهریه

مالی است که با ایجاد رابطه زوجیت بر عهده مرد است، مهریه بیشتر بر مبنای توافق زوجین مشخص می شود هرچند اگر مشخص نشود بر طبق قوانین راهکارهای برای تعیین آن پیش بینی شده است.
مهریه صرفا مختص دین اسلام نیست و چنین نهادی با شباهتی در آیین یهود نیز دیده شده است.
در دین اسلام مقدار مهریه هرچند مستحب است همانند مهریه حضرت فاطمه(س) باشد اما حداکثری برای آن‌ وجود ندارد و این موضوع در کشور ایران هم جاری است اما در کشورهای مسلمان همسایه منطقی با عرف مقداری مشخص است که همان مقدار نیز در ابتدای ازدواج بیشتر داده می شود.
سابقاً که هزینه ها و ارزش طلا آنچنان نبود شاید پرداخت مهریه آسان می نمود اما اکنون با افزایش لجام گسیخته قیمت ها از یک‌ طرف با زنانی روبرو هستیم که دنبال طلب خود هستند و از طرف دیگر با مردانی که واقعا از پرداخت مهریه عاجز هستند.
متاسفانه فرهنگ حاکم بر کشور به گونه ای است که مهریه را ضمانتی جهت استمرار نهاد خانواده می دانند بدین معنا که این دین و فشار همیشه بسان اهرمی بر روی مرد است تا از اقداماتی که مخالف مبانی خانواده است مانع شود.
هر چند این استدلال زیاد شنیده می شود اما همه در ضمیر خویش بر این‌ موضوع واقف هستند که مهریه به هیچ عنوان تضمینی برای گرمای خانواده نیست.
با این افزایش شدید قیمت ها زندان ها پر از مردانی شده که از پرداخت عاجز هستند و دادگاه ها پر از زنانی که در پی دریافت مهریه و در این بین هم مجلس هر روز به دنبال راهکاری جهت حمایت از هر دو طرف، حمایتی که به نظر می رسد نه ریشه در قوانین بلکه در فرهنگ جامعه دارد.
باید گفت تا زمانی که فرهنگ حاکم بر خانواده و استنباط آن ها از مبانی خانواده تغییر نکند هیچ قانونی گرمابخش و تضمینی جهت خانواده و زندگی مشترک نیست.
نتیجه:
خانواده از چنان قداستی برخوردار است که نباید آن را به یک‌ سویه نگری های افراطی آلوده کنیم؛ باید طرفین ضمن حفظ حقوق و استقلال فردی، زمانی که به تشکیل خانواده روی می آورند از برخی حقوق خود بگذرند، در زمان فعلی هر دو باید تا جایی که امکان دارد به هم کمک کنند و این کمک چه در قالب مالی و چه غیرمالی خود را نشان می دهد.توقعات بیجا حذف و از خودگذشتگی و یکی شدن جایگزین گردد، خانواده ها به جای بحث ‌در خصوص مهریه و سایر موارد سعی در ایجاد علقه و علاقه بین طرفین باشند، مردان حقوقی‌ که قانونا از زنان سلب شده مثل طلاق، خروج‌‌ از کشور و…را قلبا به زنان دهند که هیچ چیز جز این اقدامات قلبی تضمین کننده قوام زندگی نیست و زنان هم از حقوق مالی که به زندگی مشترک خلل و‌نقض وارد می کنند بگذرند کما اینکه مشاهده شده است زنانی که مردان حقوق طبیعی آن را با میل به آن ها تعویض می کنند دیگر صحبت از حقوق مالی نمی کنند.

وقتی یک زندگی تشکیل شد، خانواده ای ایجاد و رشد کرد، اگر رشد آن مرهون تلاش هر دو نفر باشد هر دو نسبت به جز جز آن سهیم و احساس تعلق می کنند و یکی از مواردی که در بسیاری از کشورها نیز وجود دارد مثل تقسیم اموال مشترک، با توافق طرفین قابلیت رسوخ در زندگی را دارد.

*وکیل پایه یک دادگستری/کارشناس ارشد حقوق خصوصی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا