فارس نوشتمنتخب

نامه ای به آقای فرماندار/این ها مرام دارند که مانده اند

چند روز قبل برای کاری کوچک در مغازه ام ،احتیاج به استاد کاری ماهر داشتم .با استاد کار ،قرار گذاشتم و از من درخواست کرد برای دیدن نمونه کار ، به یک ویلا در یکی از کوچه های خیابان قصر دشت(شیراز )بروم .

علی رضا کیهان

سر کوچه منتظرم بود .ماشین را پارک کردم و با هم به سمت ویلا حرکت کردیم . وارد یک کوچه بسیار بزرگ و زیبا شدیم .کل کوچه شامل ۷ ویلا بود . من اصلا فکرش را نمیکردم در شیراز یا در ایران ،چنین کوچه ای زیبا و با شکوه وجود داشته باشد . ویلاهایی به شکل های بسیار زیبا ،با درب‌های بزرگ و نرده هایی به شکل تم نمای ویلا.

از درب بزرگ ویلا،وارد شدیم . در گوشه ای از حیاط ،کارخانه برق اضطراری گذاشته بودند که استاد گفت یک میلیارد خریده اند .حیاط با محوطه سازی عالی و آلاچیق نزدیک به ۵۰۰ متر بود .وارد عمارت شدیم .من تا به حال عمارتی به این بزرگی ندیده بودم .

وارد که شدیم نزدیک به ۳۰۰ متر سالن پذیرایی بود .یعنی آنقدر بزرگ بود که من طرح پرده های آخر سالن را نمی دیدم . هال ۱۰۰ متر آشپزخانه ۵۰ متر و اتاق ها کلا مستر و هرکدام نزدیک به ۴۰ متر .استاد کار گفت: این عمارت نزدیک به ۶۰ لوستر بزرگ و کوچک دارد .اکثر بدنه عمارت چوب کاری بود و همچنین قسمتی از کف و سقف نیز چوب بود .
پشت عمارت نیز حیاطی زیبا با انواع باربیکیو و آلاچیق های کوچک بود . خیلی بنای عظیم و با شکوهی بود . استاد کار ،نمونه کار خودش را به من نشان داد ولی اصلا ،اجرای آن کار از لحاظ مالی در توان من نبود و فقط توفیقی برای من شده بود که چنین عمارتی را از نزدیک ببینم و البته نمونه کار استاد را نیز میدیدم و الحق که شایسته کار کردن در چنین مکانی بود که من این مطلب را بدون تکبر ،از صمیم قلب به او گفتم .استاد کار گفت : پلاک های کناری نیز همین سبک را دارند و حتی پر خرج تر کار کرده اند و برای تو حتما دیدن آنها جالب خواهد بود .گفتم واقعا لذت می برم از این که می بینم همشهری من ،توان ساخت چنین بنایی را دارد و خوشحال می‌شوم وقتی می بینم در شهر من شیراز ،عده ای چنین با شکوه زندگی می‌کنند .

استاد گفت شاید در طول سالیانی که ما اینجا مشغول کار هستیم ، یک هزار نفر آمده اند و رفته اند و همگی ،یا با خودشان مقایسه می‌کنند یا از سر حسادت لعن ‌‌و نفرین می‌کنند.تو‌ تنها کسی هستی که لذت می بری و انگار مال خودت هست .از این حرفش احساس خوشایندی کردم و بیشتر احساس تاسف .

من با دقت ،تمام جزییات ویلا را نگاه میکردم و استاد عزیز هم مانند یک راهنما ،تمام ماوقع را با جزییات توضیح می داد . انگار که من می خواستم بخرم !. بیرون آمدیم و من به دوست استاد کارم گفتم :من که صاحب اینجا را نمی شناسم ولی ، من دیگر لذت نمیبرم بلکه افتخار می‌کنم به فرد موفقی که در شهر من شیراز ،چنین با شکوه زندگی می‌کند . چه خوب هست کسانی مثل صاحب اینجا هستند که چنین خرج هایی می‌کنند.چنین شخصی که ارزش منزل مسکونی او بیش از ۱۵۰ میلیارد تومان می شود ،حتما صدها میلیارد تومان در اقتصاد شهر من سرمایه گذاری کرده است و حتما صد ها نفر برایش کار می‌کنند و حقوق می‌دهد .و او تصدیق می‌کرد .

♦♦♦♦

روی سخنم به فرماندار عزیز شهرمان شیراز است.

جناب فرماندار عزیز شیراز

باید از این اشخاص تقدیر شود .(همه که دزد و دست در جیب مردم نیستند ،بیشتر اینها کار آفرین و اقتصاد دان هستند ) .من اگر جای فرماندار شیراز بودم ، سکه تمام بهار آزادی که نه ،نیم سکه هم نه ،ربع سکه هم نه ،از جیب خودم و از حقوق خودم ،هر هفته به یکی از محله های ویلایی میرفتم و با یک شاخه گل ،از یکی از ساکنین بابت اینکه پولهایش را همین جا سرمایه گذاری کرده ،ویلایش را همین جا ساخته ،ماشین لوکسش را همین جا خریده و سوار می‌شود ،برای همین مردم کار آفرینی کرده و سودش را به جیب همین مردم می ریزد ،تقدیر و تشکر میکردم .

من اگر فرماندار شیراز بودم ،میز بازی زشت انسان‌های موفق منفور را برای همیشه به هم میزدم .از آنها تقدیر میکردم ،به بقیه میگفتم :هر کس فرد موفق و متمکنی باشد لزوما مثل آقازاده ها و خوناشامان بیت المال ،کثیف نیست .
فکر کنم با یک تصمیم بدور از تعصب ، بقیه هم‌ با خیال راحت تشویق به سرمایه گذاری در شهری می‌شدند که من فرماندارش بودم .بقیه ای که سرمایه شان در فکر من و شما جناب فرماندار ،نمیگنجد.بقیه ای که اگر ۱۰ نفرشان بیاید ،یکی از آنها ،به تنهایی خط مترو را از معالی آباد تا صدرا میکشد.یکی دیگرشان شهر تفریحی می سازد تا عرب های عمان و کویت بیایند و ما پول هایشان را جارو کنیم .آن یکی هتل های زنجیره ای خودش را از شیراز شروع می‌کند تا آژانس های آسیب دیده مسافرتی ،از اروپا مشتری به شیراز بیاورند و پول های آنها را مال خود کنیم . و دیگری در شهرک صنعتی طوفان به پا می‌کند .
اینها همه اش می‌شود افتخار برای من که فرماندار این شهر هستم (که اگر بودم )و می‌شود سرمایه های همیشگی برای شهرم شیراز. مثل آقای پاک فطرت که من او را از نزدیک هم نمی شناسم ولی کارهای عظیمی در شیراز کرد که هرکس را می بینی و زمانی که در مقابل یکی از کارهای او قرار داری می‌گوید خدا پدرش را بیامرزد.

♦♦♦♦

من اگر فرماندار شیراز بودم و الان چنین متنی بدستم می رسید ،بجای رفتن در جلسه استانداری و شورای تامین و یا شرکت در کارگروه کرونا ، معاونین خودم را به جلسات می فرستادم و با ماشین و راننده ام ،دو نفری بدون خدم و حشم ، می رفتم با یک نگاه متفاوت ،یک بازدید جدید از چنین محله های لوکس نشین می کردم و به خودم می گفتم ،آن ۶ میلیون ایرانی که به کانادا و امریکا رفتند (حالا کاری به مهاجرت ایرانی ها به بقیه دنیا ندارم ) ، ۶ میلیون کار آفرین ،ثروتمند ،متمکن ،تحصیل کرده ،دکتر ،مهندس ،کارشناس و آدم هایی بودند که سرشان به تنشان می ارزید ،به خودم می گفتم کیهان ، آن ۶ میلیون ،چه به سرشان آمد که رفتند ، حیف این همه سرمایه انسانی و پول نبود که از شیراز بیرون رفت ؟ (عمدا میگویم شیراز ،چون اگر از مملکت بیرون رفتند که وای بحال مملکت ).به خودم می گفتم تو که فرمانداری ،قدرت داری ، از امروز ملاحظه کاری را کنار بگذار و نگذار اینها بروند ،اینها هرکدامشان برود ،۱۰۰ خانواده از نان خوردن می افتند. از اینها تقدیر کن ،دل گرمشان کن به ماندن در شیراز .بگو تا من فرماندارم ،شما روی چشم من جا دارید .

جناب فرماندار عزیزم!

اینها سطح شعور بالایی دارند .می فهمند چه می گویی . جواب معرفت را با معرفت می‌دهند .
اینها مثل خودمان بچه های شیراز هستند .خوشبختانه بسیار پولدار و متمکن هم هستند .میلیارد برایشان پول خورد است .چه بعضی کوته فکران خوششان بیاید و چه خوششان نیاید ، اینها در همین شیراز خودمان هستند .کم هم نیستند .

مخلص عرایض بنده این چند خط است ؛
جناب فرماندار ، اینها قشر نیستند که ما بگوییم قشر مرفه یا ثروتمند .
اینها جامعه ای برای خودشان هستند .
جامعه ای بسیار قدرتمند .

مرام دارند که مانده اند.
قدرشان را بدانیم .

از امروز نگذار دلسرد شوند .

♦♦♦♦

بعد از تحریر:

سلام و تشکر بابت بازخورد های متفاوت دوستان در شخصی بنده نسبت به مطلب فوق .

باید عرض کنم مطلب بنده در خصوص جلوگیری از خروج پولهای هنگفت از کشور بود .اینکه هر طور هست باید این منابع حفظ گردند و حتی منابع جدید هم جذب شوند .

برخی دوستان ،اشاره به از کجا آورده اند این جامعه ثروتمند داشتند و از من درخواست تحقیق دارند .

دقیقا نوک پیکان من به عبور از همین تحقیق بود .

اینها از هر جا آورده اند ، دیگر آورده اند.حالا چه فرقی می‌کند از کجا از میلیارد به هزار میلیارد رسیده اند ؟

شاید از معدن سنگ،شاید از فروش مجتمع آپارتمانی ،شاید از واردات برنج ،شاید از صادرات آهن.

واقعا برای من شهروند چه اهمیتی دارد و از کجا می‌توانم یقه این آدم را بگیرم که تو از کجا آورده ای ؟

بنده در مقام فرماندار هم اگر بودم به این موضوع باید برسم که :

حالا که در آورده اند ،همین جا خرج کنند ،همین جا سرمایه گذاری کنند

همین جا بنز و پورشه و مازراتی بخرند و مالیاتش را هم بدهند و سوار شوند .

همین جا مجتمع های تجاری لوکس بسازند و خلاصه حالا که دارند  همین جا خرج کنند .

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

  1. متن نامه به فرماندار بسیار بسیار قابل تامل است.واقعا عین حقیقت است وزرشکارانمان، باهوش هایمان، نخبه هایمان،کارآفرینانمان،ثروتمندانمان همگیشان همه جای این کره ی خاکی پخش شده اند، و واقعا به آنان که مانده اند در حالیکه می توانستند رفته باشند ارج نهاد.

    و ای کاش می شد از توان فکرهای اقتصادیشان در این مملکت استفاده می کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا