اعتیاد به اینستاگرام کُشندهتر است یا کوکائین؟
سوشال مدیا امروز تبدیل به یه بخش جداناپذیر از زندگیهای ما شده. توی این مطلب میخوام در مورد تاثیرات شبکههای اجتماعی روی زندگیمون و تئوریهایی که توی این زمینه وجود داره بنویسم.
احسان یوسفی
سوشال مدیا امروز تبدیل به یه بخش جداناپذیر از زندگیهای ما شده. برای خیلی از ماها امکان محدود کردنش هست، اما به صفر رسوندن استفاده ازش شاید به نحوی غیر قابل اجرا باشه. توی این مطلب قرار نیست حرفای تکراری یا تیپیکال رو بخونید و میخوام در مورد تاثیرات شبکههای اجتماعی روی زندگیمون و تئوریهایی که توی این زمینه وجود داره بنویسم.
تا آخر مطلب این تو ذهنتون باشه که اصلیترین هدف شبکههای اجتماعی جلب توجه شماست. هر شبکه اجتماعی که بتونه بیشتر این توجه و زمان رو از شما بگیره، موفقتر محسوب میشه.
پارادوکس شبکههای اجتماعی چیه؟
یکی از اصلهایی که توی شبکههای اجتماعی مطرحه، پارادوکس شبکههای اجتماعی هست. این پارادوکس به این شکل تعریف میشه که شما توی شبکههای اجتماعی توهم داشتن گزینههای زیاد رو دارید. اما در واقع که میخواین انتخاب کنید متوجه میشید انتخاب براتون سخت و سختتر شده. پروفسور Jennifer Rhodes (روانشناس) میگه یکی از مشکلات اصلی مراجعه کنندههای من عدم توانایی تو درست ارتباط برقرار کردن و عدم وجود امنیتشون هست. Text دادن، ایموجی یا گیف فرستادن، استوری گرفتن و … باعث میشن آدمها خیلی از اصول اولیه ارتباطات رو فراموش کنند.
تا حالا فکر کردید شما در روز چند درصد احساساتون رو توی سوشال مدیاها به صورت مجازی و چند درصدشو به صورت واقعی ابراز میکنید؟
یکی دیگه از موضوعاتی که در قالب این پارادوکس مطرح هست اینه که آدمها با شبکههای اجتماعی، حس مشهور بودن و مهم بودن به صورت واهی پیدا میکنند. این موضوع شاید وقتی خودشو نشون بده که بعد از به وجود اومدن هر اتفاقی (سیاسی، ورزشی، جامعه شناسی و …) آدمهایی که تخصص ندارن شروع میکنن راجع به اون صحبت کردن و شبکههای اجتماعی بستری رو برای این آدما فراهم میکنه که اگر حرفشون جذابتر باشه حتی اگر بدون علم یا سند باشه، خیلی بیشتر از اظهار نظر آدمهای متخصص دیده بشه. این اتفاق این روزها بیشتر خودش رو داره نشون میده.
این به این معنی نیست که آدمها حق نظر دادن ندارن یا نظرات همه اشتباهه. به این معنیه که شما یه بلندگوی بزرگ به یه راننده تاکسی بدید و شروع کنه توی خیابون بلند راجع به مسائل سیاسی صحبت کردن. ممکنه صحبتهای اون آدم درست باشه، اما کانسپت این عمل مشکل داره.
ترس از دست دادن یا FOMO چیست؟
یکی دیگه از مسئلههایی که شبکههای اجتماعی توی زندگی ما به وجود آوردن، FOMO هست. FOMO به این معنیه که شما وقتی عکس یا فیلم دوستانتون در شرایط مختلف (سفر، بیرون و …) میبینید حس کنید اونها بدون شما داره بهشون خوش میگذره و تا حدی حس حسادت رو توی وجود شما تشدید کنه. FOMO شکلهای دیگهای هم میتونه داشته باشه.
تعداد پیامهای خونده نشده توی شبکههای اجتماعی که خیلی وقتها به ما احساس اضطراب میده یکی از شکلهای FOMO هست. ترس از دست دادن پست ها، ترندها یا اتفاقاتی که میفته و باعث میشه به صورت مداوم این اپلیکیشن هارو چک کنید هم یکی دیگه از شکلهای FOMO هست.
یه نمونه دیگه از FOMO ترس از نادیده گرفته شدن پیامها یا پستها از سمت فرد مقابل شما توی شبکههای اجتماعی هست که این موضوع هم خیلی وقتها ذهن شما رو مشغول میکنه و حتی باعث ایجاد اضطراب میشه. پس دو تا از عارضههای FOMO در شبکههای اجتماعی به وجود اومدن اضطراب و استرس توی آدم هاست.
حریم خصوصی در شبکههای اجتماعی
الان که من دارم این مقاله رو مینویسم، تقریبا با این موضوع کنار اومدم که تمام شبکههای اجتماعی یا پلتفرمهایی که دارم ازشون استفاده میکنم دارن از دیتاهای من به روشهای مختلف (که بیشتر در راستای تبلیغاته) استفاده میکنن. شاید اصلیترین دلیل کنار اومدنم اینه که تنها گزینهای که جز این دارم اینه که کلا صورت مساله رو پاک کنم و ازشون استفاده نکنم.
یه نقل قولی در همین راستا هست که میگه:
سال ۲۰۱۸ GDPR توی کشورهای عضو اتحادیه اروپا اجرا شد. اما اون هم نتونست مانع خیلی از اتفاقاتی که روی دیتاهای یوزرها توی شبکههای اجتماعی میفته، بشه. هنوز قوانین توی کشورهای مختلف دنیا نتونستن با سرعت رشد شبکههای اجتماعی همراه بشن.
حالا چطور شبکههای اجتماعی طرز تفکر ما رو تغییر میدن؟
یکی از موضوعاتی که چند سال هست ذهن من رو درگیر کرده اینه که حرفی که میزنم، تصمیمی که میگیرم یا برداشتی که از یه موضوع میکنم واقعا ناشی از تفکر خودم هست؟ چقدر توی اون موضوع Deep شدم و جوانب مختلفش رو بررسی کردم؟ اگر بخوام با خودم روراست باشم خیلی از طرز تفکرهای من ناشی از چیزاییه که توی سوشال مدیاها میبینم و واقعیت اینه که خیلی از اونها بدون این که من متوجه باشم Fake News هست.
یه نقل قولی در همین راستا هست که میگه:
من سوشال مدیاها رو به چشم یه تست میبینم. تستی که وسیلش موبایل ماست و هر روز از صبح تا شب ما دیتا واردش میکنیم. دیتاهایی که خیلی وقتا خودمونم نمیفهمیم داریم به اون کمپانیها میدیم. دیتاهایی که، چون ناشی از ناخودآگاه ماست، درصد درستی خیلی بالایی داره و به شناخت شخصیت ما و پیشبینی رفتارها یا تصمیماتمون توسط اون کمپانیها کمک میکنه. این یعنی بحث ما میتونه خیلی فراتر از تبلیغات باشه که به نظر من سادهترین روش فروش این دیتاها توسط این کمپانی هاست.
اینستاگرام یا کوکائین؟
تا حالا به این فکر کردین که چرا is typing… توی مسنجرها وجود داره؟ تمام المانها و گیمیفیکیشنهایی که توی شبکههای اجتماعی به کار میره هدفشون نگه داشتن شما داخل اپلیکیشن هست. یعنی گرفتن زمان و توجه شما و در نتیجه گرفتن دیتای بیشتر و کاملتر از شما.
تا حالا چند بار توی یوتیوب/اینستاگرام/توییتر یا … رفتید و ساعت از دستتون در رفته؟ چند بار شده برای چک کردن ساعت گوشیتون رو آنلاک کردید و تنها کاری که نکردید چک کردن ساعت بوده؟ چند بار شده بخواین روی یه موضوعی تمرکز کنید و عمیقا فکر کنید، ولی FOMO جلوی شما رو گرفته؟ شاید بگید که شبکههای اجتماعی هم مثل چاقو یه وسیلن و لزوما بد نیستن، اما یه سوالی میپرسم ازتون، تفاوت اینستاگرام با کوکائین چیه؟
جواب من رو میخواید بدونید؟ ۲ تا تفاوت اصلی وجود داره. یکی این که از کودکی کوکائین به روشهای مختلف تقبیح شده و توی ذهنمون دید بدی داریم نسبت بهش. تفاوت دوم اینه که دسترسی بهش سخت تره. همین!
من با این که توی زمینه دیجیتال مارکتینگ کار میکنم و شبکههای اجتماعی یه بخش خیلی بزرگی از کارم هست، یه موضوعی رو بهش اعتقاد دارم، این که به صورت کلی سوشال مدیاها یه جور ترمز برای پیشرفت بشر حساب میشن و شاید اگر نبودن ما سالها از چیزی که الان هستیم جلوتر بودیم. یکی از دلایلی که این حرف رو میزنم اینه که من به سلسله مراتب اعتقاد دارم. معتقدم دموکراسی این نیست که هر کسی بدون چارچوب بتونه نظرات خودش رو بیان کنه. دموکراسی اینه که هر کسی بدون محدودیت بتونه آدمی که برای قرار گرفتن توی راس کار مناسبه رو انتخاب کنه؛ و سوشال مدیا در حال از بین بردن دموکراسی هست.